لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
دلتنگ میشوم

وقتی تو نیستی
.
.
چقدر دلتنگ میشوم
گاهی خیلی زیاد
و این دلتنگی مبردم تا یک ترس همیشگی
ترسی که نکند این دلتنگی ها
همیشگی شود

و بعد از آخرین دیدارمان
.
.
تو نیز یادش داری؟
تنها من ماندم و فانوسی از خاطره ها در کنج پنجره اتاق
هر لحظه دود میکند و میسوزد
و میسوازند تا اندکی گرم شود
این روزها تمامم میلرزد از این همه نبودنت

گناه درویت نیست
.
.
وقتی با تو بودنم نیز دلم برات تنگ میشود
بگذار هرچه نمیخواهند بگویم
بگذار هرچه نمیخواهیم بگویند
.
.
باران که بیاید از دست چتر هم کاری ساخته نیست
ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم.
ر

هنوز هم همان آدمم
.
.همان کسی که گاهی اوقات شب را به امید بیدار شدن در دنیای دیگر می خوابد
خاطراتش را به دیوار اتاقش آویخته است
هر جا در موج های دریا گیر میکند
خود را آزاد و رها میکند
.
.
هنوز هم متنفرم از اینکه بهم بگی:
مواظب خودت باش
چیزی برای از دستت دادن ندارم
.
آنقدر نداشته هایم را به رخم نکش

تاریکی اتاقم با نوری ضعیف شکسته میشود...
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد
.
.
از این صدا متنفر بودم ... اما
چشم هایم را میمالم
1 new massage
.
.
تا لود شود...
آروز میکنمکاش تو باشی
سکوت میکنم...
آرزوی بی جایی بود
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،
برچسبها:
تاريخ : جمعه 15 اسفند 1393برچسب:دلنوشته های زیبا, | 15:58 | نویسنده : شاهرخ خان |




















لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید